شعری از حمید وجدی :
========================
به کوچ عشرت اندیشه راه می نگرد
شتاب رفتن دل ،تا پناه می نگرد
نبر سلالۀ آزادگی به تیغ خطا
زبان تلخ حقیقت گواه می نگرد
چو جای پا به درازای عمر مانده درآن
خیال وصلت اندیشه گاه می نگرد
نبر سلالۀ آزادگی به تیغ خطا
سراب عشق درون می شود ستارۀ راه
که آسمان وجودش به ماه می نگرد
سکوت خون نهانی دمیده دررگ شب
که آفتاب امیدش پگاه می نگرد
حمید داد سخن انتهای راه مبر
توان نمانده جفا با سپاه می نگرد
حمید وجدی
نظرات شما عزیزان:
حمیدوجدی
ساعت23:33---24 شهريور 1390
اسلام خدمت سما جناباکابری
اشتباه چاپی است.ویک بیتش نیافتاده
به کوچ عشرت اندیشه راه می نگرد
شتاب رفتن دل ،تا پناه می نگرد
چو جای پا به درازای عمر مانده درآن
بدا ن وفاق به آه از نگاه می نگرد
سراب عشق درون می شود ستارۀ راه
که آسمان وجودش به ماه می نگرد
نبر سلالۀ آزادگی به تیغ خطا
زبان تلخ حقیقت گواه می نگرد
امید عقل به دل می بردندای وفا
خیال وصلت اندیشه گاه می نگرد
سکوت خون نهانی دمیده دررگ شب
که آفتاب امیدش پگاه می نگرد
حمید داد سخن انتهای راه مبر
توان نمانده جفا با سپاه می نگرد
حمید وجدی
رسول سعادت نیا
ساعت2:37---23 شهريور 1390
جناب وجدی دست مریزاد ...
زیبا بود
جعفر سرخی
ساعت9:52---18 شهريور 1390
ممنون جناب وجدی زیبا سروده اید